![](http://up.parsfuny.ir/up/parsfuny/Pictures/namehaye-sohrab-Sepehri-PARSFUNY.IR.jpg)
عالیه جان
تصدیق میکنم چیزی از قلب کمبهاتر نیست و من تو را با قلبم خریدهام. حال مرا سرزنش میکنی. زیرا نتوانستهای از روی قلبِ من این خطوط را که خطوط یک سکه ی به نامِ تو ترسیم شده است، بخوانی. چطور ممکن است در حالتی که خودت دعویِ اعتبار میکنی من اعتبار نداشته باشم زیرا من سکهای هستم که به وجود تو اعتبار می یابم. شکل تو ، اسم تو و آثار تو همیشه با من است.
عالیه، مرا سرکوب و خُرد کن. یک قطعهی کوچک من باز آثار وجود تو را نشان میدهد. مرا آتش بزن، به قالب دیگر بریز. جنسیت و مقدار من همان خواهد بود. اگر گردوغبار ایام روی یک سکه نشسته است بهطوری که آن سکه را نتوانی بخوانی و بشناسی، آن را بردار، روی آن دست بکش، آن را صیقلی کن. به تو معلوم خواهد شد یادگار وجود چه کسی است.
قلب شاعر دریای بزرگ است. ببین دریا را که با تمام وسعت خود به اندک نسیمی سیمایش را پرچین میکند. چرا اندک سوءظنی سیمای مرا غمگین و متفکر نکند که طبیعت قلب مرا حساستر از قلبهای دیگر آفریده است؟ به تو بگویم چهچیز باعث بدگمانی من شده است: محبت. برای اینکه تو را دوست میدارم. با وجود اینکه خواستم دوستی ام را مخفی بدارم، آن را آشکار میکنم.
شاعر، این خلقت عجیب و نادرِ طبیعت از راست، دروغ بیرون میآورَد. حساب کن. از چشمش بترس. وقتی به مردم نگاه میکند، مردم در نزد او اوراق یک تاریخ ممتد و یادگارِ روزهای کهنه و مبهم اند. اگر هیچکس نتواند این اوراق را بخواند، شاعر میخوانَد.
زبان عشق را خوب می شناسی عالیه. همین طور قلبی را که درد میکشد میشناسی. در این صورت من برای محبت تو با وجود هر تهمتی که به من میزنی تا مرگ پرواز میکنم. زندهباد عدم!
یک متهم بدبخت و ناشناس که تو را دوست می دارد: نیما
24 اردیبهشت 1305
------Nima Youshig------
عالیه عزیزم
نزدیک نیمه شب است. نمیتوانم بخوابم. واقعه ی اخیر در زندگانی نویسنده بیشتر اهمیت دارد. دیشب خواستم از تو احوال پرسی کنم. مانع شدند. از دور به اتاق خودمان نگاه کردم. چراغ را خاموش دیدم. دیدن این منظره مرا غمگین کرد. ناچار از دیوار بالا آمدم. مدتی روی پشت بام نشستم. ایراد نگیر، محبت داشتن منوط به این نیست که شخص پول فراوان داشته باشد یا زیاد از حد وجیه و محبوب باشد. اگر خطایی از من سر زد، کدام انسان بدون خطا زندگی کرده است...
مفارقت شیرین است. از دشمنی کم می کند و به دوستی می افزاید. قلب نارضا را هم تسلی می دهد اما...
نگذار در این تنهایی کسی که هیچ کس را ندارد و امیدش رو به انقطاع است گریه کند و در این گریه به خواب برود.
17 دی 1305
تعداد بازديد :
1540
موضوع:
اطلاعات عمومی,
نیما یوشیج,
برچسب ها :
نامه عاشقانه,
متن نامه عاشقانه,
نامه های عاشقانه ی نیما یوشیج,
نامه های نیما یوشیج به همسرش,
نامه عاشقانه برای همسر,
نامه عشق,
سخنان بزرگان,
اطلاعات,
اطلاعات عمومی,
سخن بزرگان,
شعرهای زیبا,
نیما یوشیج,
سخنان نیما یوشیج,
آخرین سخن نیما یوشیج,
اولین سخن نیما یوشیج,
سایت رسمی نیما یوشیج,
اشعار نیما یوشیج,