روزي روزگاري پسرك فقيري زندگي مي كرد كه براي گذران زندگي و تامين مخارج تحصيلش دستفروشي مي كرد. از اين خانه به آن خانه مي رفت تا شايد بتواند پولي بدست آورد.روزي متوجه شد كه تنها يك سكه 10 سنتي برايش باقيمانده است و اين درحالي بود كه شديداً احساس گرسنگي مي كرد.
تعداد بازديد :
212
موضوع:
داستان,
داستان پند آموز,
برچسب ها :
عشق بورزيد تا به شما عشق بورزند,
عشق,
عشق ورزیدن,
عاشقی,
تقدیر,
داستان عشق,
روایت عشق,
قصه عشق,
داستان پندآموز,
داستان کوتاه,
روایت کوتاه,
رمان,
رمان کوتاه,
داستان,
کتاب,
دانلود کتاب,
دانلود رایگان کتاب,